«نذر» از لحاظ لغوی به معنای وعدهدادن، شرطکردن، و پیمانبستن است.۱ و در اصطلاح فقهی، به معنای واجب کردن چیزی بر خویش است، که به خودی خود واجب نیست، بلکه التزام عملی به انجام آن، به منظور رسیدن به خواسته مشروعی خواهد بود.به نوشته راغب اصفهانی(درگذشته ۵۰۲ق): «نذر آن است که چیزی را بر خود واجب کنی که واجب نیست، تا چیزی پدید آید و گفته میشود: نذر کردم برای خدا چیزی را، خداوند از زبان حضرت مریم(ع) فرموده: انّی نذرتُ للرحمان صوما:۲ من برای خدای رحمان، روزه نذر کردهام.»
شریف جرجانی (د۸۲۶ ق) مینویسد: «نذر، واجب گرداندن فعل مباح بر خود، به خاطر تعظیم خداست.»۳ شیخالفقهاء محمدحسن النجفی (د ۱۲۶۶ق) پس از آنکه نذر را از نظر لغت به وفاکردن به شرط، یا مطلقا برای انجام عمل خیر یا شری بیان میکند، درباره معنای اصطلاحی آن مینویسد: «نذر عبارت است از: التزام به انجام عملی یا ترک عملی به شکل مخصوص…»۴ از نظر فتوایی هم، امام خمینی(ره) میفرماید: «نذر التزام به انجام کاری است، برای خدای متعال به گونهای مخصوص، و به مجرد نیت منعقد نمیشود، بلکه حتماً باید با صیغه باشد، و «صیغه» چیزی است، که مفاد آن، قرار دادن فعل یا ترکی بر ذمّه او برای خداست، به این که بگوید: برای خدا، بر من است که روزه بگیرم…»۵
شرایط نذر کردن
هر انسانی در هر آیین و مذهب و مرامی میتواند نذر کند، ولی در این مقال، شروطی را که مربوط به یک شخص مسلمان است، از نظر فتوایی بیان میکنیم:
الف) نذرکننده، علاوه بر بلوغ، عقل، اختیار و تصمیم جدی، باید برای نذر کردن چیزی، «مالک» آن باشد؛ لذا نذر کردن «محجور» یعنی کسی که از تصرف در مالی منع شده درست نیست.
ب) متعلق نذر؛ نذرکننده باید توانایی انجام و تهیه آن نذر را داشته باشند؛ مثلا اگر شخصی کبوتر یا پرندهای را که در بیابان و آسمان است و در اختیار ندارد، نذر کند، این نذر منعقد نمیگردد.
ج) عمل یا چیزی را که نذر میکند، جنبه اطاعت خدا داشته و مفید به حال فرد و جامعه باشد و نتیجه آن لغو و بیهوده و احیاناً گناه و زیانبخش نباشد.
د) نکته بسیار مهم برای «مشروعیت نذر» علاوه بر نیت، این است که نذرکننده حتماً صیغه صحیح نذر را جاری گرداند؛ یعنی مثلا بگوید: «نذرتُ لله ان اصوم» یا «لله علیّ نذر صوم یوم» یعنی برای خدا نذر کردم که روزه بگیرم یا بر من است که برای خدا، یک روز، روزه بگیرم، یا برای خدا برعهده من است که فلان گناه را ترک نمایم.۶ در این صورت، برای تحقق «نذر مشروع» باید قبل از آنکه سراغ پیامبر(ص) یا سایر اولیای الهی برود و با آنان قراری بگذارد، سراغ خداوند برود.
انواع نذر
نذرها را با توجه به متعلق و منظور آن، به انواع زیر میتوان تقسیم کرد:
۱ـ نذر بِرّ، که به منظور شکر نعمت دنیوی یا اخروی صورت میگیرد؛ مثل این که کسی بگوید: «اگر خدا به من فرزند عطا کند، فلان کار خیر را انجام میدهم» یا «اگر به زیارت خانه خدا موفق شدم، فلان عمل خیر را میکنم».
۲ـ نذر استدفاع، که به منظور دفع یا رفع بلا یا سایر مشکلات صورت میگیرد، مثل این که کسی بگوید اگر بیماریام یا بیمارم شفا یافت، یا این سفر بدون خطر پایان پذیرفت، فلان عمل نیک را انجام میدهم.
۳ـ نذر زَجر، که به منظور بازداشتن خود از عمل حرام یا مکروهی و با هدف تنبیه صورت میگیرد، مثل این که نذر کند اگر دروغ گفت یا به کسی آزاری رسانید، فلان عمل نیک را انجام دهد، یا فلان مبلغ را به فقیر بپردازد.
۴ـ نذر تبرّع، که مطلق است و مشروط به چیزی نیست، مثل این که با خدا پیمان ببندد که برای او روزه بگیرد.۷
به طور کلی، برای نذر تقسیمبندی دیگری نیز میتوان صورت داد که عبارت است از: «نذر مطلق» و «نذر مقید». نذر مطلق یعنی کسی با خدا عهد ببندد که اگر به حاجت مشروعش رسید، فلان مبلغ را در راه خدا صرف نماید. نذر مقید یعنی نذرکننده قید کند که اگر به حاجت مشروعش رسید، فلان مبلغ را به فلان تعداد از نیازمندان، در فلان مکان بپردازد. در این صورت باید قید «مبلغ» و «تعداد» و «مکان» مد نظر قرار گیرد و عملی شود، و تخلف از آنها صورت نگیرد.
انواع دیگر نذر
تا اینجا شرایط و معیارهای نذر مشروع بیان گردید و دانستیم که قصد و صیغه صحیح لازم است؛ یعنی نذرکننده باید نخست با خدا عهد کند و بگوید: «برای خدا بر من است که چنین کنم» و سپس میتواند به سراغ اولیا برود و هر چیز یا هر کار خیری را انجام دهد، یا بدینوسیله استمداد جوید که هر نوع گناه و عمل نامشروعی را ترک نماید. «خواه نماز، روزه، حج و مانند اینها، از چیزهایی که در صحت آن قصد معتبر باشد و خواه امری باشد که شرع مقدس آن را مستحب کرده و تقرب به آن صحیح است، مانند زیارت مؤمنان، تشییع جنازه، عیادت بیماران و…»۸
بنابراین نذر کردن برای ساختن مسجد، حرم امامان، تأسیس حسینیه، برقراری مجلس عزاداری و سوگواری، اطعام مؤمنان و عزاداران، تأسیس مراکز درمانی، تأمین نیازمندیهای اماکن خیریه، تأسیس کانونهای آموزشی و تربیتی، آموزش احکام واجب فردی و جمعی، ارشاد و هدایت دیگران و هرگونه عمل خیر و مفید به حال فرد و جمع، مانند: برقراری پیوند ازدواج، پیشگیری از طلاق و فروپاشی کانون خانواده، تهیه وسیله گرمایشی و سرمایشی، ساختن پل و جاده، حفر قنات و چاه با رعایت شرایط، ساختن زائرسرا، مدرسه، خانه و سرپناه، به منظور آسایش و مصونیت انسانها، تشکیل کانون پرورش یتیمان، زنان بیسرپرست و بدسرپرست و ترک اعتیاد، میتواند میزان و متعلق «نذر مشروع» قرار گیرد.
اما نکاتی که در همه این موارد بهتر است نذرکننده در نظر بگیرد، مفیدتر و پایدارتر بودن «تأثیر» و «گستره و بازتاب نذر» است که لازمهاش دانایی و آگاهی به شرایط و نیازهای «زمان» است، تا هم از افراط و تفریط و اتلاف مال پیشگیری شود، هم حفرهها و خلأهای موجود ضروری پر شود و درنتیجه، از تکرار، لغزش و آسیبها و پشیمانیها مصون مانیم. امام صادق(ع) فرمود: «العالم بزمانه، لا تهجم علیه اللوابس:۹ کسی که به [شرایط و نیازهای] زمان خویش آگاه باشد، مورد هجوم اشتباهات و لغزشها قرار نمیگیرد»؛ برای مثال، روزگاری در جادهها و شهرها به منظور رفع عطش و سیراب نمودن تشنگان و کمک به درماندگان ساختن آبانبارهای سنتی، عملی خیر و مفید و ماندگار محسوب میشد؛ اما در این روزگار، در عموم جاها مفید نیست، بلکه مزاحم و اتلاف مال محسوب میشود و به جای آن میتوان کارهای دیگری کرد.
اما آنچه را در این مقال بر آن تأکید داریم و بسیار مفیدتر، پویاتر و ماندگارتر است، «نذرهای فرهنگی» است؛ بدین معنا که نذرها و مسیر و هدف آنها را به سویی ببریم که بهخصوص روی نسل جوان مظلوم نیازمند، رشد و سازندگی اخلاقی و تعالی انسانی در پی داشته باشد؛ یعنی «فردسازی» و «انسانسازی» را آغاز کنیم، زیرا این کار با سیره پیامبر(ص) و روش و منش امامان معصوم سازگارتر و هماهنگتر است.
نذرهای فرهنگی
ما به چند دلیل بر انجام دادن «نذرهای فرهنگی» تأکید میکنیم:
۱ـ اساس انقلاب اسلامی را عقیده و ایمان و دانش و بینش شکل داده، و مبارزات بر این پایه استمرار یافته و دستور امام راحل برای «بسیج عمومی مبارزه با بیسوادی» در اوایل انقلاب،۱۰ به منظور اقدامات آگاهانه و مصونیت از آسیبها و تهاجمهای انحرافی و مخرب بوده است.
۲ـ در این سالها، فرقهسازیها، عرضه عرفانهای کاذب، آموزشهای جنسی مخرب و… بهویژه در فضای مجازی، کیان دیانت و هویت نسل جوان را با کمال وحشت و قساوت، مورد هجوم بنیانکن قرار داده است و مهار کردن آنها هزینههای سنگینی خواهد داشت.
۳ـ سوادآموزی در فرهنگ اسلامی، چنان ارزشمند است که وقتی اسیران باسواد غزوه بدر کبری را به مدینه آوردند، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هر کدام از آنان که توانایی پرداخت فدیه ندارد، با آموختن خواندن و نوشتن به ده نفر آزاد گردد» و زید بن ثابت از همین راه باسواد شد.۱۱
۴ـ اهمیت و ضرورت یاد دادن و یاد گرفتن مسائل اعتقادی تا آنجاست که در آستانه نبرد معروف جمل در سال ۳۶ق، وقتی امامعلی(ع) به عنوان یک اقدام دفاعی، شتابان مشغول صفآرایی سپاه بود، در آن حال عرب بیاباننشینی آمد پرسید: «شما میگویید خدا یکی است؟» یاران حضرت پرخاشگرانه فریاد زدند: «اکنون زمان طرح چنین سؤالی است؟» امام(ع) فرمود: «الذی یُریده الأعرابی، هو الذی نُریده من القوم: مزاحمش مشوید! آنچه او میخواهد، همانی است که ما هم از این قوم میخواهیم»؛۱۲ یعنی به خاطر همان چیز، با اینان نبرد میکنیم و میخواهیم کلمه حق را بیان و زنده سازیم.
۵ـ امام صادق(ع) وقتی مشاهده میکرد شاگرد دانشورش «هشام بن حکم» در محافل و مجالس مختلف شرکت میکند و با مباحث و مناظرات خویش، معارف اهل بیت(ع) را آموزش میدهد، فرمود: «هذا ناصرنا بقلبه و لسانه و یده…:۱۳ او با دل و جان و زبان و دستش ما را یاری مینماید.» تأثیر مناظرات عمیق و کارساز هشام تا آنجا گسترش یافت که هارونالرشید ـ خلیفه عباسی ـ با وحشت و ناراحتیگفت: «به خدا سوگند زبان این جوان از صدهزار شمشیر، در دل مردم مؤثرتر است!»۱۴
۶ـ آموختن و آموزاندن قرآن کریم به اندازهای ارزشمند است که پیامبر(ص) فرمود: «خیرُکم من تعلّم القرآن و عَلّمه:۱۵ بهترینِ شما، کسی است که قرآن را بیاموزد و به دیگران آموزش دهد.»
۷ـ مردم عموما به سراغ چیزی که از آن آگاهی ندارند و از منافع و مزایایش بیاطلاعند، نمیروند و احیانا با آن مخالفت میورزند. این واقعیت را امامعلی(ع) چنین بیان فرموده است: «الناسُ أعداء ما جَهلوا:۱۶ مردم با آنچه نمیدانند، دشمناند».
۸ـ امام علی(ع) جهل و نادانی را «مرگ و نابودی شمرده است…»۱۷ تا بدین وسیله افراد متنبّه گردند و به سوی علم و دانش و دانایی روی آورند و جهلزدایی و علمافزایی صورت گیرد. امام صادق(ع) نیز فرمود: «لَوَدَدْتُ أنّ أصحابی ضُربت رؤوسهم بالسّیاط، حتی یتفقّهوا فی الحلال و الحرام:۱۸ بسیار دوست میدارم بر سر یارانم تازیانه زده شود تا در احکام حلال و حرام دین آگاه شوند!» همچنین امام باقر(ع) فرمود: «اگر جوان شیعهای را نزد من بیاورند که دین را درست نمیفهمد، سخت کیفرش خواهم کرد.»۱۹
۹ـ نتیجه این علمآموزیها و جهلزداییها، هدایت گمراهان و دلسوزی مؤثر برای آنان است. و این عمل در منطق قرآن کریم حرکت و حیات بخشیدن به افراد معرفی گردیده است. سُماعه بن مهران میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: «خدای متعال فرموده: هرکس یک نفر را بکشد، مثل این است که همه مردم را کشته است، و هرکس یک تن را حیات بخشد، مثل این است، که همه مردم را حیات بخشیده است.۲۰ منظور چیست؟» فرمود: «من أخرجها من ضلال إلی هُدی فقد أحیاها، و من أخرجها من هُدی إلی ضلال، فقد والله أماتها:۲۱ هر کس یکی را از گمراهی نجات دهد و هدایتش کند، او را حیات بخشیده است، و هرکس یکی را از راه هدایت و درستی گمراه نماید، به خدا سوگند او را میرانده است!»
۱۰ـ موضوع مهم، هدایت گمراهان و منحرفان و لغزیدگان به وادی آلودگی و تباهی اعتقادی، اخلاقی، رفتاری است که به ورطه تباهی هویت انسانی سقوط کردهاند. در منطق اسلام این کار با هر وسیله و ابزاری که صورت بگیرد (زبان و بیان، قدم و قلم، مجلس و محفل، کتاب و نشریه و…) چنان ارج و ارزش والایی دارد که امامعلی(ع) فرمود: زمانی که رسول خدا(ص) برای ترویج اسلام، مرا (از مدینه) به یمن فرستادند، فرمود: «با کسی جنگ مکن، بلکه افراد را به پذیرش اسلام دعوت کن. و أیمُ الله لان یَهدی الله عَلی یدیک رجلا خیرٌ لک ممّا طلعَت علیه الشّمس و غربت، و لک ولاؤُهُ یا علی:۲۲ زیرا اگر خداوند به دست تو یک فرد را هدایت کند، از آنچه خورشید بر آن میتابد و غروب میکند (همه دنیا) برایت بهتر است، و تو بر چنین کسی حق ولایت و سرپرستی مییابی.»
و اکنون
و اکنون، یعنی روزگاری که در آن به سر میبریم، آیا بهتر نیست همراه یا به جای نذر آش، خرما، حلوا، شلهزرد، مواد خوراکی کمارزش و احیانا مجالس تکراری کمفایده یا بیفایده، نذرکنندگان محترم آگاهانه نذورات خویش را به سوی «نذرهای فرهنگی و معنوی» سوق دهند؟ مثلا نذر کنند اگر به حاجت خود رسیدند، ده شب مجلسی ترتیب دهند و عالم آگاه و کاردانی، مسائل توحیدی و اعتقادی را برای مخاطبان کماطلاع آموزش دهد؟ ده مجلس تشکیل دهند و به طور منظم و مرتب، احکام تکلیفی واجب و ضروری آموزش داده شود؟ دوازده جلسه به طور مرتب برقرار کنند، و زندگینامه یک امام معصوم (که در میان ما نیز متأسفانه مظلوم و ناشناختهاند)، از اول تا آخر، به وسیله عالم کاردانی، برای جمعی بیان گردد؟ بیست جلسه تشکیل دهند و در آن، مسائل مهم اخلاقی اسلام ـ فردی یا اجتماعی ـ با زبان همهفهم و با توجه به ضرورت و نیاز، برای افراد تبیین شود؟ با توجه به اینکه بحمدالله کتابهای دعا این زمان فراوان شده و در برخی موارد مشاهده شده که چندبرابر نیاز انباشت شده، افراد به جای اینگونه کتب تعداد معینی کتاب معتبر و مفید و ساده اعتقادی، اخلاقی احکام واجب، زندگینامه امامان(ع) و یاران پیامبر(ص) و معصومین(ع) و سرگذشت عالمان، مؤمنان، مجاهدان راه حق، شرح حال جوانان پاک و پرتلاش، ماجرای رزمندگان و شهیدان، نذر کنند و بدینوسیله کار ارشاد و هدایت و سازندگی انسانی را، همگام با سیره و شیوه پیشوایان بزرگوار اسلام انجام دهند؟
با عنایت به دلایل دهگانهای که در بالا بیان شد، آیا توجه داریم اگر با نذر، یک جلد کتاب مفید و سالم به یک خانواده چهارنفری وارد شود و آن را مطالعه کنند و چندین نفر بهرهمند گردند، چه آمار بالایی برای کتابخوانی پدید میآید؟ و چه تأثیری در افزایش آگاهی و ایمان و اخلاق و بهبود رفتار جامعه به وجود میآید؟ نتیجه پویا و ماندگار و روزافزون این عمل، نسبت به مثلا «نذر یک گوسفند»، «نذر یک سفره غذا» که نوعاً تأثیرش چند روز بیشتر نخواهد بود، چند برابر خواهد شد؟ و چه موجی برای «نذر معنوی و فرهنگی» در جامعه پدیدار خواهد شد؟ و چقدر از آسیبهایی چون: بیمبالاتیها، بیانضباطیها، نزاعها، خشونتها، سوءاخلاقها، حرامخواریها، طلاق و گناهان و لغزشهای بزرگ فردی و اجتماعی کاسته خواهد شد؟
در پایان مناسب است یک «استفتاء» و پاسخ شرعی آن را مطالعه کنیم: «… به استحضار میرساند که کتابخانههای عمومی اهواز به پیشنهاد عدهای از مؤمنین و محبین مکتب اهل بیت(ع) بنا دارد در ایام محرم با تبلیغات وسیع در سطح شهر، فرهنگ نذر کتاب را به منظور تقویت فرهنگ مطالعه و تجهیز کتابخانههای عمومی شهر، مساجد، حسینیهها ترویج نماید. حال از محضر مبارکتان این استفتاء را داریم که: آیا نذر کتاب و تشویق مردم در ایام محرم به این امر، از حیث شرعی جایز میباشد؟» پاسخ: «…نذر کتابهای مفید، کاری است جایز و مفید.»۲۳
روزنامه اطلاعات – حجت الاسلام احمد صادقی اردستانی
پینوشتها: ــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ مجمعالبحرین، نذر، ص۲۸۸؛ قاموس قرآن، سیدعلیاکبر قریشی، ج۷، ص؛ لغتنامه دهخدا، ج۴۷، ص۴۱۶٫
۲ـ المفردات فی غریبالقرآن، راغب اصفهانی، ص۷۰۱، مریم (۱۹) ۲۶٫
۳ـ التعریفات، جرجانی، ص۱۶۶٫
۴ـ جواهرالکلام، ج۳۵، ص۳۵۶٫
۵ـ تحریرالوسیله، امام خمینی(ره)، ج۲، ص۱۱۱، مسأله۱٫
۶ـ همان.
۷ـ رک، همان ص۱۱۳ـ۱۱۲ مسأله۶٫
۸ـ همان، مسأله۵٫
۹ـ کافی، کلینی، ج۱، ص۲۷، ج۲۹، تحتالعقول، ص۲۶۱٫
۱۰ـ صحیفه امام، ج۱۱، ص۴۴۶، ۷ دی ۱۳۵۸٫
۱۱ـ همان، ص۲۸۲، به نقل از امتاع الاسماع، ص۱۰۱، نظام تربیتی اسلام، باقر شریف قرشی، ص۱۰۳٫
۱۲ـ التوحید، شیخ صدوق، ص۸۳٫
۱۳ـ سفینهالبحار، محدث قمی، ج۴، ص۸۳۹٫
۱۴ـ قاموس الرجال، تفرشی، ج۹، ص۳۳۴؛ آشنایی با خدای جهان، ص۸٫
۱۵ـ امالی الطوسی، ص۳۱۵، مجلس۱۲، ج۷۳۴٫
۱۶ـ نهجالبلاغه، فیضالاسلام ص۱۱۶۸، ح۱۶۳ و ص۱۲۹۰، ح۴۳۰، غررالحکم.
۱۷ـ غررالحکم، آمدی، ص۲۴، ح۶۷٫
۱۸ـ کافی، ج۱، ص۲۱۴، ح۱۷٫
۱۹ـ بحارالانوار، ج۱، ص۲۱۴، ح۱۷٫
۲۰ـ مائده(۵)۳۲٫
۲۱ـ امالی الطوسی، ص۲۰۱، مجلس۸، ح۳۹۲، بحارالانوار، ج۲، ص۱۶، ح۳۳٫
۲۲ـ سفینهالبحار، ج۴، ص۷۹۳؛ اللنوادر للراوندی، ص۷۵، ح۱۸۷؛ وسائلالشیعه، ج۱۱، ص۳۰؛ جواهرالکلام، ج۲۱، ص۵۲، بحارالانوار، ج۱۹، ص۱۶۷ و ج۶۶، ص۴۰۴٫
۲۳ـ دفتر حضرت آیتالله موسوی اردبیلی، شماره ۱۱۸۴، مورخ ۲۹ر۹ر۱۳۸۸